حكایتی از مولانا

منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

درهم و برهم

متفرقه

خبر تصویری

عکس

داستان

اس ام اس و پیامک

پزشکی و بهداشتی

عاشقانه ها

لینک دوستان

ردیاب جی پی اس ماشین

ارم زوتی z300

جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین آرزو و آدرس tanhatarinarezo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 88
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 481
بازدید ماه : 481
بازدید کل : 679
تعداد مطالب : 89
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

تنهاترین آرزو


لوگوی دوستان


بر چسب ها




حكایتی از مولانا

جمعه 6 بهمن 1391

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :


من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین کره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!


پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است !پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...

نتیجه گیری مولانا از بیان این حكایت:‌

تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه
.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: داستان، ،

نوشته شده توسط تنهاترین آرزو در ساعت 7:17



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید


مطالب پیشین

کم باش
شاد باش....
اگر فـرهـاد باشـی همـه چیـز شیـریـن می شـود
من اینجا بس دلم تنگ است
۱۰ نکته کوچک و مهم در فتوشاپ برای طراحان وب
چرا دختران باید پسته بخورند
واژه هایی که عاشقانه می شوند …
خرابم …
حدیث روز / اهل قرآن چه درجه ای در بهشت دارند؟
عکسهای بازیگران بر سر سفره رنگین غذا
معرفی بهترین گوشی های هوشمند آندرویدی
چشم انداز هایی دیدنی و زیبا از نقاط مختلف چین
جاده های رویایی برای رانندگی
طالع بینی جالب دانشجویان
پرتره های افراد معروف با جملات خودشان
تصاویر ناب و دیدنی
تصاویر ناب و دیدنی
عکسهایی زیبا از جاذبه های کیش
تصاویر زیبا و جالب از انعکاس




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by tanhatarinarezo